یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

کاش می شد

الان خونه ی ما امتجان زده است اونم شدید  سپهر از هفته ی دیگه امتحاناش شروع می شه همسرجان هم داره هی تخمه می شکنه و چای می خوره و درس می خونه !!! چون اخر دی امتحان داره

حالا داشتم فکر می کردم چی میشد فصل امتحانا هر کی مواظب پسر خودش باشه هان ؟!! خوب چی اشکالی داشت ما موقع امتحانا همسرجان رو مرجوع کنیم پیش مامان جونش بعد که امتحانش تموم شد قول می دهیم پسش بگیریم 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد