یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

یک عدد مامان

مامان یک کودک سرطانی سابق

شروع دوباره

زندگی روتین دوباره شروع شده اونم با چه سرعتی!!! جمعه از مرکز دنیا برگشتم اونجا دسترسی به اینترنت نداشتم نه این که مرکز دنیاست و مهد تمدنه !!! واسه همین دسترسی به نت موجود نبود نه اینکه نباشه ها فقط چون سرعتش از لاک پشت هم کمتر بود هیچی رو جز وایبر باز نمی کرد تازه اونم هی قطع و وصل می شد توی این یک هفته ای که مرکز دنیا بودم همه اش به مهمونی گذشت حتی فرصت نشد تا اصفهان برم دیگه ظرفیتم واسه مهمونی واقعا تکمیله و حالم از هرچی مهمونیه بهم می خوره از بس نهار و شام اینور و اونور دعوت شدیم ازهمه بدتر اینکه ۵کیلو هم چاق شدم حالا باید کلی زحمت بکشم تا دوباره بشم همون مامان سابق...خلاصه که من از همه جا بیخبرم از وقتی هم برگشتم مشغول تمیز کردن خونه ی خاک گرفته ام و جابجایی وسایلم هستم ستایش هم نوبت چکاپ داره دیروز بردمش ازمایش خون و امروز هم باید ببرمش سی تی اسکن از سی تی متنفرم خیلی دردسر داره اول باید یک مقدار دارو رو توی ابمیوه حل کنم و تو دوساعت بهش بدم بخوره بعدشم انژیوکت بهش وصل بشه چون سی تی با تزریق داره بعد هم تازه باید با داروی خواب اور بخوابونمش تا بشه بره توی تونل سی تی حالا باز خوبه فقط سالی یکباره الانم هر کاری می کنم از خواب بلند نمی شه !!!

همسرجان هم امروز رو مرخصی گرفته تا به کارای ستایش برسیم دیگه برم هرطور شده فسقلی رو بیدارش کنم و راه بیوفتیم کامنتای پست قبلی رو هم وقتی برگشتم تایید می کنم درضمن ممنونم بابت تبریکاتتون 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد